سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه

چه کنم ؟چاره کجاست؟
سهم من دردل این ویرانی یک سبد بی تابی است غم من تا به گل لاله سرخ
دوشقایق باقیست دیده ام بارانی است کاش آنجا که دل از
عشق سخن ها میگفت قلب ها ست نبود کاش دراین دل تنگ مهردربند نبود... 



سرنوشت تصمیم میگیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی اما تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی میماند.



هر لحظه یادت میکنم شاید تو هم یادم کنی

همواره در فکر توام با یک نگاه شادم کنی

هرگز ندیدم از کسی لبخند زیبای تو را

هرگز نمیگیرد کسی در قلب من جای تو را...



می دانی چرا قلب آدم دو بار پشت سر هم می زنه ؟ چون یکی واسه زنده ماندن خودشه یکی هم واسه زنده موندن عشقشه



دوست دارم تو سخن گویی و من گوش کنم

غم دل را به کلام تو فراموش کنم

سینه بشکافم و قلبم به تو تقدیم کنم

تا بدانی که فقط جای تو در قلب من است



کو طبیبی تا شکافد قلب خونین مرا
تا ببیند من نمردم عشق تو کشته مرا



من هنوز وفادار و تو هنوز چشم انتظاری ...



من برای بغض صدای تو دلتنگم و برای چشمان تو میمیرم ، من تو را با عشق لمس می کنم و با تو به گذشت
زمان عشق می ورزم و بی تو به گذشت زمان افسوس می خورم و هنوز با اندوخته
هایی از عطر شانه های تو
تنفس می کنم...




نوشته شده در شنبه 88/12/15ساعت 12:43 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

، 
mnr 




mnr



mnr



mnr



mnr



mnr






نوشته شده در شنبه 88/12/15ساعت 12:42 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد

ولی یاران نمی دانند که من دنیایی از دردم

به ظاهر گرچه می خندم ولی....

اندر سکوتی تلخ می میرم...





مثل باد سرد پاییز

           غم لعنتی به من زد

حتی باغبون نفهمید

            که چه آفتی به من زد 




mnr

این اشعار : کار یکی از دوستان

دیوانه...

پرده افتاده به قلب و دیده ام

              آن گل شرمی که می بویده ام

شعله های گرمی از لب خوانده ام

              نغمه ی عشقیست که با تو مانده ام




mnr

گرچه بر قابت گهی مینگرم

            ضربه های قلب خود مشکنم

مرگ را با های و هویت میزنم

             اشک را از رو نگاهم میبرم




mnr

این چه عشقیست که دیوانه شدم

                          دوره گرد و مثل پروانه شدم




mnr

 نمیدانم چرا با اینکه میدانم

                  ازآن من نخواهی بود

چرا با تارو پود جان

                   برایت خانه میسازم




mnr

از آن زمان که آرزو چو نقشی از سراب شد

تمام جستجوی دل سوال بیجواب شد

نه رفته کام تشنه ای به جستجوی چشمه ها

خطوط نقش زندگی چو نقشه ای بر آب شد




mnr

هر چه می خواهم غمت را در دلم پنهان کنم

سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن




mnr

عذاب با تو سر کردن برای من یه تسکینه

تو چی می فهمی از من که عذابم با تو شیرینه




mnr

کاش ذر این وسعت سبز یک نفر درد مرا می فهمید....




mnr

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این منزل ویرانه ندارد
دل را به کف هرکه دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد




mnr

شاید دیگه قسمت نشه ببینمت تو رو من

شاید دیگه خاطره شه لحظه های تو با من

کاشکی بدونی رفتنم فقط به خاطر تو بود

دست بی رحم سرنوشت عشقمو از دلم ربود




mnr

 

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند

ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود

 شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!


نوشته شده در شنبه 88/12/15ساعت 12:41 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |


نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر


تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که


 برایم شکستی .... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی


بخشمت .... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر


 زخمم گذاردی .... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی

نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:50 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

یا تو زیباتر شدی ! ....
یا چشام بارونیه ! ..
این قفس بازه ولی....
قلب ِ من زندونیه..
ـ
من پشیمون میکنم جاده رو از رفتنت !
تو نباشی می پره عطرتم از پیرهنت...
ــ
میخـوام آروم شم!!
تـــــو نمی ذاری!
هر دو بی رحمن : عشق و بیزاری!
همه دنیامو زیرو رو کردم
تو رو شاید دیر آرزو کردم !
ــ
ـ
قدمای آخرو آهسته تر بردار !
واسه من کابوسه فکر ِ آخرین دیدار !
بغض ِ این آهنگ مارو تا کجاها بُرد!
شایدم تقدیرمو امشب به رحم آوُرد !
ـ
به تلافی ِ اونهمه تلخیم !
گله هاتم طعم ِ عسل شد!
غم معصومانه ی چشمات..
به تبسم ِ تازه بدل شد!
میشه با من هزار و یکسال..
به بهانه ی قصه بمونی!؟
همه مرثیه های سکوتم ..
به بهار ِتو باغ غزل شد......

نفس کشیدن ، دل سپردن ، مثل دریا ..... ماه من!!
از تو خوندن .. با تو موندن.. مقصد من.. راه من
همینه رویام.. آرزوهام.. سرگذشت آه من
نرفته برگرد که با تو شاید.. خدا گذشت از گناهِ من!
.
تو مثل بارون .. غمو آسون .. می بری از یاد من
با تو خوبن.. بی غروبن... خاطرات ِ شاد من
زارو خسته.. دلـشکسته .. بینوا فرهاد من!
مرغ ِآمـیـن! .. کی به شیرین .. می رسه فریاد من

نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:49 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

خواهم امشب را که با غم سر کنم

دفتری با اشک چشمم تر کنم

نام آن دفتر نهم دیوان عشق

اشک را عنوان آن دفتر کنم

 

 

 باز دلم گرفته گریم اختیاری نیست

 

آخه جز گریه منو کاری نیست

 

یه عمری از محبت بی نصیبم ای خدا

 

آخه من غریبم ای خدا

 

کو خوبی کدوم مهر ما که چیزی ندیدیم

 

از این دنیای شیرین فقط سختی کشیدیم

 

کدوم بخت کدوم شانس ما که شانسی نداریم

 

هی پشت سر هم همش بد میاریم

 

ما خون جگر خوردیم سوختیم وساختیم

 

به جرم زنده بودن همه هستی را باختیم


نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:48 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

 

زندگی، زندگی نو بودن است، زندگی غیر قابل پیش بینی بودن است، زندگی لحظه ای خندیدن و لحظه ای دیگر گریستن است

 

زندگی با تو بودن است، زندگی عشقت را به دل داشتن است، زندگی برای من، با تو بودن است

 

زندگی بودن در این لحظه است، زندگی دیدن آینده اما در آن غرق نشدن است، زندگی فراموش کردن گذشته اما از آن درس گرفتن است

آن که می گوید زندگی گذشته است مرده، آن هم که می گوید زندگی در راه است باخته، زندگی اکنون است، همین لحظه زندگیست

آری زندگی این است





چه زیباست بخاطر تو زیستن


وبرای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن


و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن


برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن


ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است


بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست


ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست


و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد


نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:47 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

به
نام ستاره ی شب تاریکم…یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…خندیدو گفت
کنارتم تا اخرش تاپای جون…ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…ستاره شد
عشق منو منم شدم عاشق اون…اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…ماهه
اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون… ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم
زبون… حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون

 

هر وقت خواستی تو آسمون یه ستاره واسه خودت انتخاب کنی همیشه
اون کم رنگه رو انتخاب کن. چون همه به پر رنگه نگاه می کنن اونم به همه
نگاه می کنه

 

من منتظرت شدم ولی در نزدی بر زخم دلم گل معطر نزدی گفتی که اگر شود می آیم اما مرد این دل و آخرش به او سر نزدی

 

خیلی ها نفرین میکنن … تلافی میکنن… اما نه … نفرین من …
الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره … تلافی من …. میرم تا به اون برسی …
سره راهت نباشم … را): ستی … قد من دوست داره

 

 

چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یاد یاران فراموش باشم

 

کسی چه می داند شاید، این قدر همدیگر را دوست نمی داشتیم اگر
از دور به تماشای روح هم نمی نشستیم . کسی چه می داند اگر آسمان ما را جدا
نمی کرد شاید، این قدر به هم نزدیک نبودیم

 



نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:46 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

قلبم از حق نمی گذره





هر روز عمرم از دیروز بد تره

عمری که هر نفس بی غم نمی گذره

دلگیر و خسته ام، بی روح و ساکتم

نبضم نمی زنه، پلکم نمی پره

می دونم، امشبم از خواب می پرم

از گریه ، تا سحر خوابم نمی بره

این زنده موندنه،بازنده موندنه

بی دوست،زندگی! مرگ از تو بهتره

اون روبروم داره پرواز می کنه

می بینمش هنوز از پشت پنجره

هی دَس تکون می دم هی داد می زنم

اون سنگدل ولی هم کوره هم کره

حتی اگه من از این عشق بگذرم

قلبم شکسته و از حقش نمی گذره

دوران گیجی و سرگیجه گیت گذشت

محکم بشین دلم این دورِآخره
 

 


نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:42 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

رفتی تو از دل من...




دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم

 

 


نوشته شده در یکشنبه 88/12/2ساعت 10:41 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

<      1   2   3      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس